دل شده یک کاسه خون به لبم داده جنون به کنارم تو بمون نرو با دیگری
اومده دیونه تو به در خونه تو مرو با دیگری یار دگر داری اگر وای به حال من
چشم و دلم منتظره آه من بی اثره دوتا چشمام به دره که تو پیدا بشی
دل میگه باز گریه کنم ز غمت شکوه کنم که تو رسوا بشی
من که در این شهر غریب عاشقی بی کسم
گونه خون اشک رون شد خدا ... مونسم
ای وای ای وای ممد حیدری صد بار ای وای ممد حیدری